کد مطلب:149820 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:287

سخن پرشور دیگری از امام حسین در روز عاشورا
الا و ان الدعی بن الدعی قد ركز بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات مناالذلة یأبی الله تعالی ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حمیمة من ان نؤثر طاعة اللئام علی مصارع الكرام؛ [1] آگاه باشید كه زنازاده ی پسر زنازاده، مرا بین دو چیز قرار داده است؛ كشته شدن یا تسلیم شدن با ذلت و خواری، لیكن ذلت از ما دور است، خدا راضی نیست كه ما ذلیلانه تسلیم شویم و پیغمبر خدا، مؤمنان و دامنهای پاك و پاكیزه ای كه در آن پرورش یافته ایم و آن مردانی كه از تن دادن به زیربار ستم منزه اند، راضی نیستند كه ما اطاعت افراد پست را بر قتلگاه كریمان و بزرگواران برگزینیم.

كلام فوق، زیباترین كلمات سید احرار و آقای آزادگان جهان است كه موجب اعجاب بسیاری از دانشمندان و متفكرین شده است؛ كلامی


كه بلاشك انسان را به عظمت مقام والا، تفكر عالی و اوج اندیشه ی امام حسین، علیه السلام، آشنا می سازد.

امام حسین، علیه السلام، در این جملات، وضع بحرانی ای كه ابن زیاد بوجود آورده بود تشریح نموده، از او به عنوان زنازاده و بچه حرام و نیز فرزند زنازاده یاد می كند و سوابق زشت و ننگین شخص دشمن غدار و پدر نابكار او را یادآوری فرموده، سپس از سخت گیری غیرانسانی و شرایط نامعقول و مستبدانه او سخن می گوید كه او مرا میان دو امر، قرار داده و می گوید كه باید از این دو یكی را انتخاب كنم: یكی تن در دادن به قتل و كشته شدن و دیگری پذیرش تسلیم و بیعت ذلیلانه و سر به اطاعت یزید دادن.

آنگاه در مقام بیان انتخاب خود كلماتی را بكار برده اند كه عقل و اندیشه ی اندیشمندان در برابر آن عبارات جالب، حیرت زده می ماند.

اولا؛ می فرماید: هیهات مناالذلة؛ ذلت و خواری چقدر از ساحت ما دور است.

این جمله ی جالب بعدها به صورت یك شعار رهایی بخش بكار گرفته شده و در جنبشهای ضد ظلم و ستمگری مورد استفاده قرار گرفت.

در جمله بعد كه از طراوات و زیبایی ویژه ای برخوردار است می فرماید: یأبی الله ذلك و رسوله و المؤمنون...؛ نه، نه، هرگز امكان ندارد كه من بیعت كنم، خدای تعالی از این موضوع ناخشنود است.


شاید نظر مباركشان به این مطلب باشد كه این كار، عین ذلت و خواری است و خداوند، در قرآن كریم فرموده است: ولله العزة و لرسوله و للمؤمنین؛ [2] عزت از آن خدا و پیامبر او و مؤمنین است.

خدای عزیز، رسول عزیز و مؤمنان عزیز، كجا ذلت را می پسندند و چگونه رضا می دهند كه ریحانه ی پیامبر و فرزند نیك اختر زهرای مطهر، ذلیل گردد و قبول ذلت، زبونی، و خواری كند.

و بعد تعبیر بسیار زیبا و جالب و حجور طابت و طهرت، نقش مؤثری را ایفا می كند و سیمای حسین را خود بطور مستقل به ما می نمایاند. یعنی؛ دامنهای پاك و پاكیزه از این موضوع، ابا دارند و هرگز نمی پذیرند كه من به چنین كاری تن در دهم و درخواست وهن آمیز ابن زیاد را بپذیرم؛ دامان پاك خدیجه ی ام المؤمنین و فاطمه ی بنت اسد و دامن مطهر فاطمه ی طاهره كجا تحمل می كنند كه تربیت شده این دامنهای سراسر طهارت و پاكی، بیعت ولیده ی زنا و فرزند خبیث ناپاكی را به گردن نهد.

و در آخر از انوف حمیه، سخن می گویند یعنی؛ آن غیرتمندان حساس و آن عناصر شرف، جوانمردی و مردانگی كه بزرگواری، شرف، كرامت نفس، سربلندی و زیربار نرفتن، سجیه ذاتی و شعار زندگیشان می باشد، هرگز این را نمی پذیرند كه ما اطاعت و فرمانبری لئیمان و عناصر پستی و ناپاكی را بپذیریم و از پیوست به مصارع كرام و


قتلگاه انسانهای بزرگوار و عالی الهمة، سرباز زنیم و آن دنائت را بر این كرامت ترجیح دهیم.

راستی، انسان به هنگام خواندن و شنیدن این كلمات زیبا و پر از جمال، احساس غرور می كند و با این مكتب كه یك جهان، حماسه را به همراه دارد به خود می بالد؛ بزرگترین هنر امام حسین، علیه السلام، در شناساندن خود، در این جملات زیبا تجسم پیدا كرده است.

ابن ابی الحدید، دانشمند پرمایه ی اهل سنت، در شرح نهج ابلاغه، بابی را تحت عنوان «ابا كنندگان از پذیرش بار ننگ و ذلت» باز كرده است. در آنجا از عده ای را نام می برد و در رأس همه، نام مبارك حضرت امام حسین، علیه السلام، را ذكر كرده، با در نظر گرفتن همین كلمات جاویدان و همیشه زنده می گوید:

سید اهل الاباء الذی علم الناس الحمیة و الموت تحت ظلال السیوف اختیار اله علی الدنیة ابوعبدالله الحسین بن علی بن ابی طالب علیهما السلام عرض علیه الأمان و اصحابه فانف من الذل؛ [3] آقا و رهبر آنانی كه تن به ذلت ندادند و زیربار ننگ نرفتند؛ آن كسی كه حمیت، جوانمردی، خویشتن داری و شهادت در زیر سایه شمشیرها را بر زندگی مقرون به پستی برگزید، حسین بن علی بن ابی طالب، علیهماالسلام، بود كه پیشنهاد امان و تسلیم به او و اصحابش داده شد و او نپذیرفت و راضی به تحمل خواری نشد و


تن به ذلت نداد.

و در اینجا استشهاد به همان كلام مبارك حضرت امام حسین، علیه السلام، می كند كه فرمود: الا و ان الدعی بن الدعی قد ركز بین اثنتین...

این كلام مبارك، آن چنان روح این دانشمند بزرگ و خبیر را تحت تأثیر عمیق قرار داده كه به خاطر این كلام عالی و سخن شورانگیز و پرفروغ امام، او را سید اهل الاباء نامیده است یعنی؛ آقای كسانی كه از قبول ننگ، ابا و امتناع دارند. و بدین عنوان از او یاد می كند و بالاتر آنكه او را معلم و آموزنده ی راه آزادی، حریت، فداكاری و شهادت در زیر سایه ی شمشیر می خواند.

افتخار برای حضرت سیدالشهدا و برای آشنایان با مكتب حریت امام حسین. چه آنكه كلام مزبور، از كلمات نادره است كه در كلمات مصلحان و صاحب مكتبان جهان، بسان آن، سراغ نداریم.

اكنون كه امام حسین را با بیان جذاب و تكان دهنده ی خودش شناختیم و روحیه ی عزت خواهی، و ذلت ناپذیری او را بدست آوردیم، سزاوار است كه این منطق جالب و زنده را پیشه و شعار خود قرار داده به دنبال آن گام برداریم و از این منطق عالی، الهام بگیریم.



[1] انب طاوس، محمد؛ لهوف، ص 86.

[2] سوره منافقون، آيه 8.

[3] ابن ابي الحديد، عزالدين؛ شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 249.